سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به کسى که در محضر او أستغفر اللّه گفت ، فرمود : ] مادر بر تو بباید گریست مى‏دانى استغفار چیست ؟ استغفار درجت بلند رتبگان است و شش معنى براى آن است : نخست پشیمانى بر آنچه گذشت ، و دوم عزم بر ترک بازگشت ، و سوم آن که حقوق مردم را به آنان بپردازى چنانکه خدا را پاک دیدار کنى و خود را از گناه تهى سازى ، و چهارم اینکه حقّ هر واجبى را که ضایع ساخته‏اى ادا سازى و پنجم اینکه گوشتى را که از حرام روییده است ، با اندوهها آب کنى چندانکه پوست به استخوان چسبد و میان آن دو گوشتى تازه روید ، و ششم آن که درد طاعت را به تن بچشانى ، چنانکه شیرینى معصیت را بدان چشاندى آنگاه أستغفر اللّه گفتن توانى . [نهج البلاغه]
فانوس 12

   

 

 

 میگویند:شاهزاده«ظلّ السلطان» ازیک تاجر متموّل اصفهانی پول زیادی گرفته وخیلی بیشترازمالیات معمول ازاواخذ نموده بود.

    شاهزاده این پول را پس نداد وتاجرازروی جسارت به طهران رفته وعریضه ای به اعلحضرت عرض کرد وطلب احقاق نمود،شاه درحقّ اومرحمت فرموده حکمی بدست اوداد که پیش ظلّ السلطان ببرد.

    درآن حکم به ظلّ السّلطان امر شده بود که مبلغ مزبور وماخوذ راخود رابه آن تاجر مستردنماید.ومراعات حقوق تبعه اعلحضرت شاه بیشتردقت کند.تاجر بیچاره وامیدوارشده به اصفهان بازگشت ودستخط را ظلّ السّلطان تقدیم کرد .شاهزاده این امر رامطالعه کرد بعد به وضعی غضبناک یک لحظه برآن شخص نظرکرد.تاجر گرچه ازاین نظر خطرناک ترسید معهذا اطمینان حاصل کرد که حقّ اومسترد خواهد شد ولی شاهزاده بطوراستهزاء به اوگفت:پس خواستی بواسطه رفتن پیش شاه،شاهزاده رابترسانی؟!عجب مرد رشیدی هستی !کمتر کسی به این جرات گمان میکردم. مثل تو شخص رشیدی باید دل بزرگی داشته باشد،من میخواهم دل تورا ببینم تا ازتوجرات یاد بگیرم.

    بعد بصدای بلند شاهزاده به نوکران خود امرکرد که :دل این مرد رادآورید!

    نوکرها تاجر مبهوت را گرفته شکم اوراازجای ومحل قلبش پارکردند ودل اورا درآورده وبرروی سینی گذاردند وپیش شاهزاده بردند*

      * ظلّ السلطان ،پسر ناص الدین شاه وپسر دیگرش مظفرالدین شاه والی تبریز وولیعهد پدربود


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مهیارایرانی 90/12/16:: 2:0 صبح     |     () نظر